رفتم الکتریکی، می گم آقا سه راهی دارین؟ می گه سه راه برق؟
پـَـ نه پَــ، سه راه آذری، دربست!
.
.
.
نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط. داداشم گفت علی! دزده؟
پـَـ نه پَــ، “زوروِ” داره از دست گروهبان گارسیا فرار می کنه!
.
.
.
پـَـ نه پَــ، بی محلی کردم یه کم، ضربه روحی خورده!.
.
.
پسره اومده خواستگاریم، می گم من الان می خوام درس بخونم. می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـ نه پَــ، ۱۰ دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم می شه!
.
.