اگه یک روز منو دیدی
تو خیابونای این شهر
خودتو نزن به اون راه
نگو با دلم شدی قهر
اگه هنوز توی خونت
یادگاریامو داری
نگاشون کن که شاید
چهرمو به یاد بیاری....
یادگاریت پوسیده...
از بس که لبم اونو بوسیده...
این دل من مست و رنجیده...
عشقم...
نفسم دیگه بریده...
از بس که به من اون خندیده...
اون کسی که منتظره منو بی تو ببینه...
عشقم...
نه...دیگه بسه گریه نکن...
اون..که گریه نمیکنه....
تو...بی گناه سوختی...
واسش...فرقی نمیکنه...
زیر پاهاتو نگا کن ببین یه دل...
با همهء احساساتش له شده....
تو همونی که یه روزی میگفتی دلم...
خونهء امید و ارزوی تو شده.....