زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
دیروز اومده بود دیدنم،با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی كه همیشه آرزوش رو داشتن گریه كرد و گفت دلش برام تنگ شده،ولی من فقط نگاش كردم،وقتی رفت سنگ قبرم از اشكاش خیس شده بود...
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گم گشته دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست...
سکوت شکسته
salsa
نیا بارن زمین جای قشنگی نیست
من اهل زمینم خو ب میدانم که گل در عقد زنبور است
ولی سودای بلبل داردو پروانه راهم دوست میدارد
د